بخش اول:حضور خلیفه سوم
براساس اسناد تاریخی عمربن خطاب اساس و پایه تبعیض را به وجود آورد و تفکر عربیت را بنا نهاد او پیوسته در سخنان خود هنگامی که اعراب با هم به مشاجره و اختلاف می پرداختند می گفت: کار زشتی است که اعراب یکدیگر را اسیر کنند در حالی که خداوند سرزمین پهنا و عجم را برای اسیر گرفتن آماده کرده است. بدتر اینکه در مقابل نصوص قرانی به رأی و میل خود عمل می کرد .
او عرب و عجم را یکسان نمی دانست و می گفت : فرزندان عجم در صورتی میتوانند از موروثهای خود ارث ببرند که در سرزمین عرب به دنیا آمده باشند.
او سکوت عجم را در مدینه ممنوع کرده بود و اگر غلام مغیره «فیروز»در آنجا زندگی می کرد با اجازه مکتوب قبلی خلیفه بود . و همین تبعیضهای ناروا بود که بالاخره با ضربه خنجر فیروزه، مجروح شد و پس از سه روز به قتل رسید .
اما در سه روز پایانی، عمر که آخرین لحظات زندگی را سپری می کرد ، براساس توصیه و پیغامهای تعدادی از مسلمانان ، خصوصاً عایشه که پیغام فرستاد امت محمد (ص) را بی شبان نگذارد و هرچه زودتر برای خود جانشین تعیین کند زیرا که او از فتنه و فساد می ترسید شورای شش نفره را مأمور گزینش خلیفه کرد و به محمدبن سلمه دستور داد تا پس از دفن او با پنجاه مرد مسلح خانه ای را که در آن علی،عثمان،طلحه ، زبیر ، سعد و قاص و عبدالرحمان بن عوف برای امر خلافت برگزینند و اگر پنج نفر اتفاق کردند و یکی مخالفت ، گردن فرد مخالف زده شود و یا اگر دو نفر مخالفت کردند ، سرهایشان از بدن جدا شود و اگر انتخاب خلیفه به اکثریت نرسید حق با گروهی است که عبدالرحمن بن عوف در آن است که اگر گروه مخالف تمکین نکردند هر سه را گردن زند و اگر تا سه روز نتیجه ای حاصل نشد هر شش نفر به قتل رسند و امر را به مردم واگذار کنند .
در نشست شورا ابتدا طلحه به نفع عثمان کنار کشید زیرا می دانست با حضور علی و عثمان بختی برای خلافت ندارد پس زبیر به نفع علی (ع) کنار کشید و بعد از آنها سعد و قاص به نفع عبدالرحمان بن عوف کنار رفت عبدالرحمان نیز پس از اینکه علی حاضر نشد روش شیخین را در اداره مسلمانان برگزیند با عثمان بیعت کرد .
پس از خاتمه کار و اجرای ماهرانه نقشه توسط عبدالرحمان علی (ع) خطاب به او گفت: «به امید اینکه عثمان در آخر عمر خلافت را به تو واگذار کند ، او را انتخاب کردی ، همان طور که عمر نیز ابوبکر را به همین امید برگزید امیدوارم خداوند میان شما سنگ تفرقه اندازد ، مورخان نوشته اند که پس از چندی روابط عبدالرحمان با عثمان بشدت تیره شد و تا آخر عمر با وی سخنی نگفت !
خود حضرت در این باره می فرماید : «چون روزگار او نیز سرآمد گروهی را برای خلافت مقرر کرد و مرا هم در جمله آنها درآورد خداوندا چه شورایی ! من از نخستین چه کم داشتم که مرا در پایه او نپنداشتند و در صف اینان گذاشتند ؟ با این همه با آنان انباز و با گفت و گویشان دمساز شدم اما یکی گرفتار کینه توزی شد و دیگری به طرفداری اماد پرداخت و این دوخت و آن برید تا سومی به مقصود رسید و حوادثی روی داد که باز گفتنش را ناپسند می دانم.»
بخش دوم : خلافت خلیفه سوم
حکومت دوازده ساله عثمان سرشار از اعتراضات عمومی علیه اعمال مستبدانه و رسیدگی به امور خویشاوندان و تقسیم غیرعادلانه بیت المال است . عثمان بازرگانی برجسته و بسیار موفق بود ه اما هیچ گاه تا پیش از انتخاب شدنش به حکومت ویژگیهای لازم برای رهبری جامعه را از خود نشان نداده بود و در واقع تنها کسی بود که رسول خدا و شیخین مسئولیت اجتماعی و یا فرماندهی نظامی را به او محول نکرده بودند و به قول «دلها وزن» انتخاب او به خاطر توانمندی او و یا ناتوانی اش نبود بلکه او را به عنوان تنها رقیب ثروتمندی که میتوانست علی را از خلافت دور نگه دارد ، مطرح و انتخاب کردند.
با آغاز حکومت عثمان زمینه نفوذ بنی امیه به دستگاه حکومت اسلامی فراهم آمد و آنها نیز پس از تسلط بر دستگاه خلافت بسرعت عوامل خود را در پستهای حساس منصوب کردند و زمام امور مسمانان را به دست گرفتند .
روزی که عثمان به حکومت رسید ابوسفیان با حضور در خانه وی با شادی فراوان پرسید : آیا در میان شما بیگانه ای حضور دارد؟ و چون پاسخ منفی شنید گفت:ای فرزندان بنی امیه ..... این حکومت را مانند چوگان بازی به دست گیرید!........ به آن کسی که ابوسفیان سوگند یاد می کند همیشه این آروز را برای شما داشته ام و باید این حکومت دست به دست به نسل شما ارث برسد .
حکومت کوفه و استانداردی قلمرو وسیع آن به ولیدبن عقبه سپرده شد، مردی که مشهور به فسق بود مردی که به شرابخواری و زناکاری معروف بود فقط به لحاظ ارتباط خانوادگی و انتصاب به بنی امیه متولی امور مسلمانان در منطقه کوفه می شود حال بر جان و مال و عرض و ناموس مسلمانان تحت نظارت و مدیریت او چه می گذرد خدا می داند .
استاندارد منتخب عثمان روزی برای خواندن نماز صبح به مسجد کوفه وارد شد و در محراب به نماز ایستاد و به جای دو رکعت نماز چهار رکعت خواند و در رکوع و سجود می گفت :
«شرب و استنی» بنوش و مرا هم بنوشان و با خاتمه نماز نیز خطاب به مردم گفت : «اگر مایل باشید باز هم بخوانم ».
طلحه و زبیر به خلیفه گفتند ما به تو گفتیم ولید را بر مسمانان حاکم نکن و نپذیرفتی ، اکنون که به شرابخواری و فضیحت او شهادت داده اند دست از او بردار!
علی (ع) نیز گفت : او را عزل کن و چون شهود شهادت دادند بر او حد جاری کن.
بالاخره عثمان ، اموی دیگری به نام سعید بن عاص را به کوفه فرستاد و ولید را به مدینه احضار کرد و چون گواهان به مستی او شهادت دادند بنا شد براو حد جاری کنند ....... سرانجام علی (ع) تازیانه را به دست گرفت و پیش رفت . تا حد را بر ولید جاری کند ، عثمان از امام خواست که کار را به دیگری واگذار کند اما علی(ع) نپذیرفت و پیش رفت . ولید گفت : «تو را به قرابت و خویشاوندی سوگند می دهم».
علی فرمود : ساکت باش که بنی اسرائیل جز به خاطر تعطیلی حدود و احکام الهی هلاک نشدند .
عثمان در بخشش بیت المال ناعادلانه رفتار کرد نمونه ای از پرداختها را ملاحظه فرمایید :
1-پرداخت یکصد هزار دینار به پسرعموی خود سعید بن عاص
2-بدهی ولید بن عقبه – برادر مادری خود – را به بیت المال بخشید.
3-صدهزار درهم به مروان و دویست هزار درهم به ابوسفیان پرداخت شد .
4-تمامی خمس ارمنیه به مروان بخشیده شد .
5-حکم بن ابی العاص – مغضوب و تبعیدی رسول خدا- را به مدینه آورد و یکصد هزار درهم به او پرداخت .
6-فدک فاطمه (س) را به مروان بخشید
7-خمس غنایم افریقا را به عبدالله بن ابی سرح داد .
8-تمامی اموال عراق را که ابوموسی اشعری به مدینه آورده بود به بنی امیه بخشید .
بخش سوم : فعالیتهای حضرت علی (ع) در دوران خلافت خلیفه سوم
در این دوران نیز حضرت علی (ع) مانند گذشته کمک فکری و علمی خوبی برای حکومت بود و نیازهای علمی و سیاسی اسلام و مسلمانان را در دوره های مختلف خلافت برطرف می کرد .
در این دوره نیز حضرت مشاوره های مفیدی با خلیفه انجام می داد و در سؤالاتی که برای خلیفه پیش می آمد دست به دامن خلیفه می شد نمونه های مختلفی در کتب تاریخی وجود دارد مانند : حقوق زن در اسلام ، احکام حج ، و غیره که به تفصیل یکی از آنها را بیان می کنیم :
از عقاید مسلم اسلامی معذب بودن کافر پس از مرگ است، در زمان خلافت عثمان مردی به عنوان اعتراض به این اصل عقیدتی جمجمه کافری را از قبر بیرون آورد و آن را نزد خلیفه برد و گفت : اگر کافر پس از مرگ در آتش می سوزد باید این جمجمه داغ باشد در حالی که من به آن دست می زنم و احساس حرارت نمی کنم! خلیفه در پاسخ عاجز ماند و در پی علی (ع) فرستاد ، امام علی (ع) با ایجاد صحنه ای پاسخی در خور به معترض داد، فرمود که آهن (آتش زنه) و سنگ آتش زایی بیاورند و سپس آن دور را بر هم زد تا جرقه ای از آن جستن کرد آن گاه فرمود : به آهن و سنگ دست می زنیم و احساس حرارت نمی کنیم ، در حالی که هر دو دارای حرارتی هستند که در شرایط خاصی بر ما ملموس می شود چه مانعی دارد که عذاب کافر در قبر نیز چنین باشد ؟ خلیفه از پاسخ امام خوشحال شد وگفت : «لولا علی لهلک عثمان»
بخش چهارم : خلیفه سوم به قتل می رسد
در طول سالهای حکومت عثمان بتدریج تعادل اقتصادی در سطح جامعه مسلمین بهم خورد و اشرافیت اموی با ثروتهای کلان در رده های بالای حکومتی قرار گرفتند ، نتیجه این عدم تعادل چیزی جز ایجاد کانون های اعتراض در مقابل عثمان نبود ، یکی از این مخالفین ابوذر بود که به ربزه تبعید شد.
بطور کلی مخالفین عثمان بدو گروه تقسیم می شدند : 1-آنان که بخاطر حق مخالفت می کردند و 2-آنان که بخاطر قدرت و یا کم بودن امتیازاتشان نسبت به رقبای خود با عثمان درگیر بودند . اگر عمر و بن عاص نیز مخالفت می کرد بخاطر حکومت بود و به قول عبدالفتاح عبدالمقصود بدون هیچ هدف شرافتمندانه ای با عثمان مخالفت می کرد و بعد هم بدون هیچ احساسی به خونخواهیش پرداخت ولی بالعکس مالک اشتر از نوع اول بود .
محدوده مخالفتهای حضرت علی(ع) انتقاد کردن و نصیحت نمودن بود. تا از این طریق روش اجرائی و اعمال قدرت نظام عثمان را اصلاح نماید و به مسیری بازگرداند که سنت رسول خدا اجرا شود علی (ع) در چنین جامعه ای که توسط سیاستهای عثمان اداره می شد ، از یک طرف خود را در میان امواج فریادهای گروههای مخالف علیه عثمان که از ولایات مختلف می آمدند می دید ، که اوج این مخالفتها در سال 35 هجری بود . این افراد کسانی بودند که از علی (ع) دعوت می کردند تا از آنها حمایت کند و رهبری آنها را در قیام بعهده گیرد هرچند طلحه و زبیر سعی داشتند در این اوضاع متشنج افراد را به سوی خود جذب کنند. در همین حال و از طرف دیگر عثمان نیز همانطور که ذکر آن رفت از علی کمک می خواست و تقاضا می کرد که میان وی و شورشیان حائلی باشد و میانجیگری نماید.
اقدامات عثمان باعث شورش شهرهای مختلف شد که به سمت مدینه آمدند و خانه عثمان را در محاصره قرار دادند و حتی آب را بر خلیفه حرام کردند و پس از چند روز خلیفه را به قتل رساندند .
علی (ع) در زمان عثمان رو در روی او یا در غیاب وی از او انتقاد کرد ولی نه دستور قتل عثمان را صادر کرد و نه وی را تنها گذاشت و نه سیاستهای وی را در زمینه های مختلف مهر تأیید زد. حضرت می خواست عثمان راهی را که در پیش گرفته بود رها کند و راه صحیح عدل اسلامی را پیشه خود سازد و طریقی را بپیماید که جامعه رو به اصلاح برود و احکام اسلام جاری شود حضرت علی (ع) در این خصوص می فرماید : «لو أمرت به لکنت قاتلاً أونهیت عنه لکنت ناصراً».
حتی در روزهایی که خانه عثمان در محاصره بود حضرت بنی هاشم را مأمور کرد که از عثمان محافظت کند و در اوقاتی که خانه عثمان تحطی آب بود حضرت آب رسان خلیفه و اطرافیانش بود .